تنهایی - محرم اسرار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محرم اسرار
درباره‌ی وبلاگ

به نام خدا سلام اینجا رو ساختم که از دلم برای دیگران و برای خودم بنویسم. امیدوارم دلنوشته‏هام تو اینجا مورد پسند دوستانم باشه. امیدوارم اینجا سکوی پرتابم به سوی شروع موفقیت‏های روز افزونم باشه.
موسیقی وبلاک
"
امکانات وب

بازدید امروز:8
بازدید دیروز:20
کل بازدیدها:318018

 

به نام خدا

سلام

مدتی هست که دوست دارم تنها باشم. دوست دارم فرصتی پیش بیاد که یا من خونه نباشم و جایی دیگه تنها باشم، یا کسی خونه نباشه و من مدتی تنها باشم.

نمی‌دونم شاید این حس رواز وقتی که از راهیان نور برگشتم دارم. شاید هم قبل‌تر از اون. یادمه اون سال که از راهیان نور برگشتم. مامان اینا، فرداش می‌خواستن برن یزد. بهم گفتن تو هم بیا که گفتم نه. بهونه‌ای مثل خسته بودن آوردم و اینا (البته با اون بلاهایی که مجید و دانیال سرم آوردن، خسته هم بودم). ولی مهمترین دلیلم این بود که می‌خوام تنها باشم.

بهم گفتن نمی‌ترسی که؟ من هم :Oo :دی ترس کجا بود بابا. گفتن غذات چی پس؟ گفتم خودم درست می‌کنم که یک بارش قیمه‌ای شد پر از فلفل قرمز(به جای زردچوبه اشتباهیی ریخته بودم:دی). راستش مادربزرگمم، مادر بابام، اعتقاد داره مرد خوب نیست تنها باشه تو خونه. البته دلیل ایشون چیزی غیر اون چیزی هست که بقیه شاید فکر کنن. نمی‌دونم یه دلیل ماورایی و روانشناسی داره انگار!

بی ربطه اما بذارید اینو هم بگم که مادربزرگم اعتقادهای عجیب دیگه‌ای هم داره. مثلاً یه مدتی من رفته بودم تو نخ کتاب حلیه‌المتقین و احادیث اون رو می‌خوندم. یک حدیث بود یا روایت نمی‌دونم و اونم در باب ثواب داشتن کشیدن سرمه سنگ برای مردها بود. دستورش هم این بود که چهار میل چشم راست و سه میل چشم چپ. و بعد نوشته بود که این کار باعث روشنی چشم و خوشبوی دهان می‌شود. من مدتی این کار رو می‌کردم و واقعاً اثرش رو دیدم. مادربزرگم وقتی فهمید گفت نه کن برای مرد زیر چهل سال خوب نیست و براش ضرر داره!!

اما من تا وقتی که این سرمه‌دون قدیمی چشمی (مشابه دهنی شدن) نشده بود این کار رو می‌کردم و سرمه سنگی که بابام از مکه آورده بود رو توش ریخته بودم و می‌کشیدم. شبها قبل از خواب البته.

بگذریم این بی ربط خیلی طولانی شد :دی

تنهایی رو دوست دارم نه به خاطر اینکه حس افسردگی یا غم و اینا داشته باشم. که واقعاً یاد ندارم زمانی رو که من تنهایی رو برای این دوست داشته بوده باشم. (تنهایی رو مثل کسانی شبیه تصویر زیر دوست داشته باشم. نه دوست داشتن که نه درواقع این طوری تنها بودن)


حتی مثل عکس زیر که شبیه کسایی هست که از کوله‌باری از بدبختی نجات پیدا کرده باشن و یواش یواش نور امید بهشون داره می‌خوره هم، فکر نکنم باشم.


شاید یه چیزی بین این عکس و عکس زیر هستم که با برون‌یابی مقادیر مختلف حس و حالم، مجانبی نزدیک عکس زیر بدست میاد. :)

 

تو تنهایی آدم می‌تونه چیزی یاد بگیره پیشرفت کنه . البته نه تنهایی دائمی. تنهایی که مدتش کوتاه باشه. مثلاً چهل روز حضرت محمد صلی الله علیه و آله  که بهترین فرزند دختر، بهترین بنده خدا سیده نساء العالمین حضرت فاطمه رو بشارت دادند.

من هم تنهایی رو دوست دارم برای این پیشرفت‌ها. برای فراغت بالی که توش آدم به بزرگترین و بهترین اهدافش فکر می‌کنه.

اما فقط تا رسیدن به هدف تنهایی رو دوست دارم. وقتی به بهترین‌ها رسیدم اون وقت دیگه تنهایی معنا نداره.

 

این رو خوب می‌دونم که برای رسیدن به بهترین هدف، پله‌ها رو باید طی کنم، پله‌هایی که نقش هدف‌های کوچیک رو دارند.

یکی از این پله‌ها که البته شاید از نظر شما زیاد هدف مهمی نباشه، اما علاقه خودم هست، آموختن خطاطی هستش.

الان یه هفته‌ای هست که دارم تمرین توانا بود هر که دانا بود می‌کنم.

فعلا اینجا رسیدم عکس زیر:)

 

حتماً می‌گین اون خط آخر چیه؟ خب راستش این توانا بود هر که دانا بود خیلی قدیمی شده. دوست دارم این خط آخری رو زود یاد بگیرم . البته نقطه‌هاش رو نذاشتم و سرکش کاف هم نذاشتم :پی

 

اینم خط ریزم که چند سال پیش یاد گرفتم البته خیلی وقته تمرین نکردم خوب نشد:)


استاد خط درشتم که چند وقتیه باهاش دارم کار می‌کنم، می‌گه که اگه بعضی‌ها بدون کلاس خط خیلی خوش‌خط می‌نویسند، ژنتیکی هست و اونا خودشون سلیقه‌ای حروف رو می‌نویسن و قاعده‌های خاصی رو رعایت نمی‌کنن. و اون خط خط نستعلیق و با قاعده‌ی نستعلیق نیست. و در ضمن نمی‌تونن خط خودشون رو آموزش بدن.

گفت: اما اگه شما نستعلیق رو یاد بگیرید، هم خوش‌خط می‌شین و هم می‌تونید این رو به بقیه هم آموزش بدین

 

2

خدا رو شکر به یه علتى دوباره فرصت تنها شدن رو پیدا کردم.  البته فقط چند ساعت. الان تقریبا ىهه حسى شبیه همون حس دوران کودکى تو اون اتاق خالى با دیوارهاى سفید رو دارم البته منهاى ترس و اضطرابش:)


[ پنج شنبه 92/7/11 ] [ 3:56 عصر ] [ پارسا زاهد ] [ نظرات () ]
اوقات شرعی
نویسندگان
آخرین مطالب
پیوندهای دوستان